به نام حضرت دوست که هر چه داریم از اوست
آقا جان سلام ، سلام من را که سراسر عشق به شماست پذیرا باشید .خواستم نامه ای بنویسم ، نامه ای به امام هشتمم ، اما بهتر دیدم که این نامه را در قالب شعر بنویسم :
شوق زیارت
دل من پر می کشه باز
تا بسوی بارگاتون
تا به سوی گنبد و اون
حرم زرد طلاتون
اشک مهمون چشامه
اسم تو باز رو لبامه
لحظه زیارت تو
تا همیشه تو چشامه
می دونم که تو می دونی
تمام راز دلمو رو
کاشکی دعوتم کنی تا
باز بگم من مشکلم رو
دل من آروم می گیره
وقتی نام تو رو می گم
مهر توکه توی جونه
عوض دنیا نمی دم
زهرا بردستانی / عضو ادبی مرکز کاکی
ترانه قشنگی برای امام رضا گفتی. آقا خودش همراهت باشه
سلام.
شعر بسیار زیبایی بود. ممنون که منو واسه خوندنش دعوت کردید.
از آشنایی بیشتر با شما خوشحال می شم!
جهان برمدار تو می چرخدوتوبرمدارخود...
تودرکجای جهانی که خورشیدبه نام توسلام می کند...
سلام خسته نباشید به روزیم
کاشکی بازم تو حرم ، با کفترات بپرم
سوی تو پر بگیرم ، ازت خبر بگیرم
روسیاهم که هنوز از تو خیلی دورم
مهربونی با من، اما انگار کورم
اگه دورم از تو ، تو به من نزدیکی
دلمو می بینی حتی تو تاریکی
بسیار زیبا و دلنشین بود عزیز
درود و سپاس
خوشحال میشم از پنجره ی نگاه مهربان شما دیده بشم.
قلمت مانا