برمعبری از نور ایستاده ای
وخورشید هزاران بار در قنوت سبز دستانت جاری می شود
ماه هرشب سلامت را به آسمان می برد
صمیمی تراز گلبرگهای نسترن
دلنوازترازآواز پوپک بر شاخ وبرگ نارون
اشکهایت مرواریدی از نور بر گردن شب می آویزد
وستاره ها هر شب برای گرفتن یک دانه مروارید
به رقابت می نشینند
فرشته ها هر سحر مات عشقبازی تواند
وزمزمه می کنند با هم
:تبارک الله احسن الخالقین
شاعر: صدیقه درویشی
مربی فرهنگی مرکز بردخون
سلام
وبلاگ خوبی دارید اما فقط شعر و داستان است. مطالب دیگری هم بگذارید تا مخاطب بیشتری جذب کنید
سلام
سومین دوره ی کارگاه نمایشنامه نویسی نوجوانان با ارائه 9 اثر از اعضاء فعال این کارگاه به کار خود پایان داد.
سلام دوست خوبم
با اثری از عضو ادبی مرکز با موضوع مردی از جنس نور به روز شدیم
منتظر شماییم.ممنون.
دلنوازترازآواز پوپک بر شاخ وبرگ نارون
اشکهایت مرواریدی از نور بر گردن شب می آویزد
و سلام...
خواندم این اثر زیبا و پر احساس را...
زیبا می نگرند و می نگارند...
به روز هستم...
قدمی رنجه کنید... از سر لطف...
و قلمی... نظری... از سر مهر...