شعر اعضای نوجوان به مناسبت روز مادر
1 -به حضرت زهرا(س):
ای عشـق مـن ای بـرتـر از رؤیـای مـن
ای تسـلی بخش در شب های من
ای که تو هسـتی نوید زنــدگی
کاشتــی در مــن امیــد زنـدگی
ای کــه در ایــمان و تقــوا بــرتـری
الگوی زن ها تو هستی ؛سروری
فاطمه پورشمس /عضو ادبی مرکز اهرم
2- به مادر که خود معنای زندگی است:
هانیه شیخیانی/ عضو ادبی مرکز خورموج
سلام
سایت ما طوری طراحی شده که بعد از ثبت لینک وگذاشتن کد لینک باکس در وبلاگ یا سایت خود می توانید بازدید خود را بالا ببرید
نحوه کار طوری است که با قرار دادن لینک باکس در وبلاگ وسایت خود با هر بازدید از وبلاگ شما لینک شما به اول لینک باکس انتقال می یابد یعنی اینکه لینک شما در تمام وبلاگها یا سایتهایی که این لینک باکس را دارند به اول می آید ونکته قابل توجه این است که کسانی که می خواهند زرنگی کنند وکد را قرار ندهند نمی توانند از امکانات این سیستم بهره مند شوند چون لینک آنها به طور اتوماتیک به لینکهای غیر فعال انتقال می یابد و با کلیک روی هر لینک غیر فعال فقط کد لینک باکس را می دهد وبه آن سایت نمی رود چون لینک باکس را هنوز نگذاشته است
یک نکته مهم دیگر این است که لینکهای برتر ستاره جایزه می گیرند
امیدوارم که این موضوع را به خوبی درک کرده باشید
موفق باشید
نمونه سیستم در آدرس زیر
www.kavirbox.ir
سلام به به چه وبلاگ زیبایی من واقعا کیف کردم مخصوصا از این پستش دمت گرم موفق باشی.منتظرم به منم سر بزنی
سلام . خسته نباشید زیبا بود و خواندنی . بدون دعوت آمدیم . راستی اعضای دیلم هم بینهایت اثر در ارشیو بوشهر دارند . یا اگر نیست می فرستیم تا از حضور در وبتان بی نصیب نمانند . بدرود
وخدایی که در این نزدیکی ست
در کنار من و تو
در سکوت ، در دل مهر
در کنار تپش قلب هزاران عاشق
در دو چشمان پر از وسعت اشک
در درون کلماتی که
در این قطبی سرد ،
همگی سردترند
تویی مفهوم تمام کلمات
در شب خسته ی بی صبح سپید
تویی آن راز پگاه
در دل خلوت چاه
ناله ی نیمه شب غربت مولا ، ناگاه
دل من می پرسد
چه کسی باز در این نزدیکی ست
من به او می گویم
و خدا ، این خدایی ست که
نزدیک تر از من به من است
« زهرا جوکار ـ عضو ادبی مرکز خورموج »
سلام
چرا همه اش شعرهای مربیان ادبی
حالا چی می شه ما عاشقای شعر هم جایی تو وب شما داشته باشیم
این شعر منه البته یه شعر کودک می دونم نمی تونم مثل مربیهای ادبی باشم ولی خوب خود تون حق بدیدسوسن حیاتی کنارتون باشه هی تشویقتون کنه عاشق شعر و شاعری نمی شدید؟
بابام برام خریده
بلوز رنگ ،رنگی
روش عکس موشی داره
موش موشی زرنگی
وقتی اونو می پوشم
می شینه روی سینه ام
درست همون جایی که
می یاد صدای قلبم
دیروز اونو پوشیدم
رفتم کنار سفره
یواشکی به موشی
گفتم بخور یه ذره
اون نمی خورد غذا رو
شاید خجالتی بود
یا مثل من عاشق
سوپ و اسپاگتی بود
هر چی که من می خوردم
به موش موشی می دادم
دور از چشم مامانم
تو دهنش می ذاشتم
سفره که جمع و جور شد
مامان جونم منو دید
حسابی داد و قال کرد
بیچاره موشی ترسید
با اینکه مادر من
از پسرش رنجیده
ولی دلم خوشه که
موش موشی سیره سیره
تمام
سلام ننه خورشید عزیز
قدمتون بر سر چشم
کرم نما و فرودآ که خانه خانه توست
جواب درخواستت رو با گذاشتن شعر زیبات توی آخرین پست دادم
خوشحالم کردی
مانا باشی