سبز پوش مهربان
دستم را بر روی سینه ام می گذارم چشمانم را می بندم و زیر لب زمزمه می کنم «السلام علیک یا علی بن موسی الرضا » .
ناگهان دلم می لرزد و قلبم تندتر از همیشه می طپد . خدایا این همه عظمت و بزرگی ... وارد صحن که می شوم موج عظیمی را می بینم که به سوی ضریح هجوم آورده اند تا که شاید آن را ببوسند و یا برای لحظه ای لمسش کنند .
زنی گوشه چادرش را بر روی صورتش کشیده است و های های می گرید . گویی آمده است را عقده هایش را بگشاید .
دیگر خودم نیستم .گرمی اشک گونه هایم را نوازش می دهد . ... شب که می رسد و ستاره ها که مهمان چشمان غربت زده زائران می شوند دلها شکسته تر از همیشه امام غریب را می خوانند .
آقای من سلام . سبز پوش مهربان سلام . آمده ام تا دلم را به ضریحت گره بزنم .آمده ام تا فرسنگ ها خستگی و یک عمر دلشکستگی و سرگردانی ام را در آرامش حرم طلایی ات گم کنم . شب نیست چشمها شب را نمی شناسند خواب را نمی فهمند دستها تا آسمان هفتم بلند شده است و لب ها خسته نمی شوند . گویی قصد کرده اند تاکه حاجت شان روا نشده لحظه ای خاموش نشوند .
ناگهان صدای صلوات بلند می شود همه می دوند و صدای یا امام رضا دلها را تکان می دهد . آری باز هم معجزه ای شده باز هم حاجتی روا شده است. ناگهان دلم می لرزد و قلبم تندتر از همیشه می طپد . خدایا این همه عظمت و بزرگی ...
فریده اجرایی/مربی ادبی مرکز جم
سلام بر شما
شما دعوت شدید تا از نقاشی های جدید بچه های ننه خورشید دیدن کنید
سلام امام رضا
ابوست
کاشکی منو هم طلب کنی بیام پ
اى شه ارض طوس سلام علیک
ای انیس النفوس سلام علیک
سیدى یک نظر سوى ما کن
قسمت ما همه مشهدت کن...