درباره من
شاید شاعر...
شاید نویسنده...
شایدهم ...
ادامه...
پیوندها
- کانون اهرم
- کانون بردخون
- کانون بندر ریگ
- کانون جم
- وبلاگ ادبی کانون جم
- کانون خورموج
- وبلاگ ادبی خورموج
- کانون دیر
- وبلاگ ادبی کانون دیر
- کانون کنگان
- کانون گناوه
- کانون وحدتیه
- وبلاگ ادبی کانون دیلم
- وبلاگ هنری کانون دیلم
- وبلاگ فرهنگی کانون دیلم
- مرکز شماره 1 بوشهر
- مرکز شماره2 بوشهر
- پلیسوک
- آفرینش های هنری استان بوشهر
- وبلاگ تحلیل آثار هنری استان بوشهر
- وبلاگ نمایش بوشهر
- من و شعر(سمیه رسولی)
دستهها
جدیدترین یادداشتها
همه- از علی (علیه السلام)
- داستانک
- داستانک
- داستانک
- به امید آمدنش...
- دوره آموزشی برای مربیان
- محبوبه حیدری /مرکز جم
- ۱۴/۳/۱۳۹۰ مشاعره-خورموج
- ۱۲/۳/۱۳۹۰ صبح شعر-مرکز دیر
- تسلیت
- برگزاری مسابقه مشاعره به مناسبت رحلت حضرت امام(ره)
- [ بدون عنوان ]
- موفقیت مربی و رابط ادبی استان در مسابقات
- سلام
- موفقیت یکی ازمربیان ادبی
بایگانی
- مرداد 1390 5
- خرداد 1390 6
- فروردین 1390 1
- اسفند 1389 2
- آذر 1389 1
- آبان 1389 1
- مهر 1389 5
- شهریور 1389 4
- مرداد 1389 5
- تیر 1389 8
- خرداد 1389 9
- اردیبهشت 1389 19
آمار : 85176 بازدید
Powered by Blogsky
زهرا جوکار(خورموج)
وخدایی که در این نزدیکی ست
در کنار من و تو
در سکوت
در دل مهر
در کنار تپش قلب هزاران عاشق
در دو چشمان پر از وسعت اشک
در درون کلماتی که در این قطبی سرد ،
همگی سردترند
تویی مفهوم تمام کلمات
در شب خسته ی بی صبح سپید
تویی آن راز پگاه
در دل خلوت چاه
ناله ی نیمه شب غربت مولا ، ناگاه
دل من می پرسد:
چه کسی باز در این نزدیکی ست؟
من به او می گویم
و خدا ، این خدایی ست که
نزدیک تر از من به من است
« زهرا جوکار ـ عضو ادبی مرکز خورموج »
سمیه رسولی
چهارشنبه 2 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 10:39 ق.ظ
سلام خوبی ؟ وبلاگ قشنگی داری !یه سری هم به ما بزن ...هرچی دلت می خواد تو سایت من هست ممنون ازلطفتون راستی یه موقع واسه تبادل لینک اونم با (جایزه ویژه)اگه موافق بودی به این آدرس مراجعه کن گلم http://istgah.asantabligh.com/tabdol1.phpl
زینب آن اسوه ی صبر
زینب آن شیر زن کرببلا
زینب آن الگوی عشق
زینب آن چشم و چراغ کربلا
زن که نه مرد بود زینب
آسمان عشق را کوکب بود زینب
آنکه از غم هجر حسین در خود مرد زینب بود
آنکه با کبوترهای معصوم درد و دل می کرد زینب بود
کربلا خونین نمی شد گر زینب نبود
دین ما پیروز نمی شد گر زینب نیود
عاطفه دریائیان از مرکز ریگ
سلام سمیه جون اسامی را جابجا نوشتم این شعر از عاطفه دریائیان و اون اولی از مرجان منصوری هست تشکر.
قامتش از غم خم شده زینب
شیر زن کرببلا زینب
علمدار حسین زینب
فریاد واحسینا می زد زینب
دیده اش وابسته به دیده ی حسین زینب
دیده اش نگران طفلان حسین زینب
چشم به راه حسین زینب
انگشت نمای کوفه شد زینب
حسین را یاری و دلداری می داد زینب
حق را کرد ز ناحق جدا زینب
صبر را معنا کرد زینب
از تشنگی سیراب بود زینب
درود
شعری زیبا بود خواندم و لذت بردم
سبز باشید تا ابد
این خدایی است که
نزدیکتر از من به من است
با سلام
خروس همسایه،
غازها را به جرم خیانت
در کوچه پس کوچه های شهر رسوا می کند
سلام دوست ارزشمندم با شعری به روزم . منتظرم با قدوم پر از نقد و نظرت
سلام خیلی جالب بود معلوم بود خیلی روش وقت گذاشته بودین نشستم با آرامش پستت رو خوندم و از خوندنش خیلی لذت بردم راستی وبلاگ من هم ادبیه اگه شد یه سر به منم بزن!
« مظهر ایمان »
خون شما شهیدان
تو آسمون هفتم
مثل یه رنگین کمان
کشیده توی آسمون
می خواد بگه شهید است
مظهر عشق و ایمان
می خواد بگه قشنگ است
آسمون شهیدان
شهیدان شمع هستند
روشن و آسمونی
شهیدان آسمانند
پر از شعرهای رنگی .
/ / / / / / / / / / / / /
« لاله های سرخ و زیبا »
شهیدان لاله های سرخ و زیبا
زجنت کردند او را سراپا
پر از عشق و محبت
پر از یکدلی و دوستی و خوش زبانی
پر از لبخندهای مهربانی
این شهیدان تا ابد در این زمانه
ز یادها نروند تا هست جان در این بدن ها
خدا را خوش است از این جوانان
جوانان پر از ایثار و ایمان .
/ / / / / / / / / / / / /
« باغ لاله »
شهید آن است که جان را در ره ملت فدا کرد
تبسم لبهای خود را در ره ایران رها کرد
شهید آن است که با هر نگه شیرین او
پلی از رنگین کمان ترسیم کشت
شهیدان در ره حق جان سپردند
شهادت باغ لاله آفریدن
سرود عشق خواندن داغ ناله را چشیدن
شهادت بانک تکبیر زمانه
زهر رنگین کمان رنگ ها جدا در خون تپیدن .
زینب رضوی زاده
از مرکز گناوه