- به خودم و آنهایی که مثل من زمینگیر شدند...
یه شب ستاره خانوم
از اون بالا صدام کرد
چشای غرق نورش
نگاه توی چشام کرد
* * *
گفتم بله ! بفرما
ستاره ی طلایی
گفت : خیلی وقته ازما
دوری مگه کجایی؟!
* * *
دیدم که راستی راستی
از اسمون بریدم
دیگه مث اون روزا
به بالا دل نمیدم
* * *
شدم یه پا زمینی
با رنگ وبوی خاکی
پاهام گیر زمینه
دلم حسابی شاکی
* * *
گفتم ستاره خانوم
شرمنده ! وقت ندارم
اما شاید یه روزی
زمینو جا بذارم
* * *
ستاره خنده ای کرد
خنده ی تلخ وسردی
انگار می گفت : عزیزم
تو با خودت چه کردی؟!
زینب سهولی /مربی فرهنگی کانون مرکز دیر
خیلی شعر قشنگی بود
من احساس کردم که با خودم هم هست
به دلم نشست
واقعا این روزها زمینی شده ایم
کاش یکروز به آسمان برگردیم
سلام بر شما
آسمانی باشی
می خواستم زندگی کنم ، راهم را بستند ستایش کردم ، گفتند خرافات است عاشق شدم ، گفتند دروغ است گریستم ، گفتند بهانه است خندیدم ، گفتند دیوانه است دنیا را نگه دارید ، می خواهم پیاده شوم .
دکتر علی شریعتی
سلام خیلی شعر زیبایی بود
اگه خواستید با من تبادل لینک کنید.